برادرکشی

یه وختایی وقتی دیگه خیلی خیلی تنها میشم و دلم یه پدر یا یه نفرو میخواد ک بتونم باهاش حرف بزنمو دلسوزانه حمایتم کنه یاد سامان میوفتم! خیلی به این فکر میکنم که کاشکی تو زندگیم بود کاشکی هنوز باهم رفیق بودیمو قطع رابطه نکرده بودیم کاشکی میتونستم مث ی برادر باهاش دردو دل کنم...دروغ چرا ولی حس میکنم اگه رای دادگاه ب نفع من باشه و بتونم سهمم رو بگیرم شاید بعدش بتونم برم سمتش! نمیدونم ولی برای دیدنش توی دادگاه لحظه شماری میکنم، دلم براش اندازه تموووووم دنیا تنگه.

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها